مارینا  جونمارینا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

زندگي قشنگ ما

در يك ماه گذشته چه گذشت؟؟؟؟؟

امروز بعد از يك ماه فاصله اومدم ..........و اما در اين يك ماه چه گذشت سونو گرافي و ديدن ورجه وورجه هاي بيبي فينگيلي روز 10 تير بود كه براي بار دوم رفتيم سونو . بار اول بيبي خيلي كوجول موچول بود . يه نقطه بود . و اين بار ...... رفتيم سونو با همسري . خيلي خوشجال بوديم. نوبتمون كه شد يه دفعه يادم افتاد كه بايد يه چيزه شيرين مي خوردم تا بيبي حركت كنه و ما ببينيم . همسري گفت مي خواي از منشي برات 2 تا قند بگيرم بخور ......كلي خنديديم و گفتم نه ديگه بي خيال بريم داخل . دكتر سونو مهربون بود . شروع كرد به سونو ........واي خدايا بزرگيت رو شكر .يه ني ني كوچولو .........همسري كه مست بود مست مست ... .......من از دكتر پرسيدم تكون مي خوره گفت...
31 مرداد 1391

به زندگي قشنگ ما خوش اومدي

                                                            سلام عزیز دل مادر و پدر به زندگي قشنگ ما خوش اومدي نمي دونستم اينقدر عجله داري كه بياي تو زندگي قشنگ ما. به هر حال خوش اومدي . روز 14 ارديبهشت بود كه يه حس غريبي تو دلم بود از داشگاه اومدم خونه و سريع با بي بي چك كنترل كردم. ........... سلام عزیز دل مادر و پدر به زندگي قشنگ ما خوش اوم...
24 مرداد 1391
1